پارت ۱ عشق در ۳ روز
سلام من مهشیدم و ۱۲ سالمه اولیم رمانهای و تا حالا نویسندگی نکردم و اینم بر اساس یکی از سکس چتام با دوستمه امید وارم خوشتون بیاد
زمان خوندن : ۳ دقیقه
_____________________________________________
تینا : به یه پارتی دعوت شدم . داشتم نوشیدنی برمیداشتم که یهو یکی جلو دهنم رو گرفت
امید:دختر سکسی سوم شکار شد بعله بردمش به اتاق و انداختمش رو تخت که یهو یه لگد زد بهم که شکمم تیر کشید
تینا : منو برد تو یه اتاق با تخت قلاده و حموم منو برد رو تخت منم یه لگد زدم بهش تو خودش جمع شد ولی منو از بند سوتینم گرفت و بست به قلاده
امید: بشتم به قلاده لباسای خودم و اونو در آوردم و کی.رم رو دادم بخوره
تینا : داشتم ساک میزدم که یهو اون چیز بزرگ رو کرد توم اااااااااااههههههه
امید : چنان اه میکشید که گوشم درد گرفت گفتم : میخوای برات بخورم
تینا : بدون اینکه جواب بدم شروع کرد به خوردن سینه هام که کم کم بیهوش شدم.....
شرط :یک لایک یه کامنت
ولی تا فردا حتما پست میدم
بای