پارت ۷ عشق تو ۳ روز

Mahshid Rahimi Mahshid Rahimi Mahshid Rahimi · 1403/06/14 14:10 ·

ناهار آماده شد و ناهار خوردیم 

۲ هفته بعد از زبان تینا 

امروز روز عقده و ما تو خونه عقد میکنیم قبل از اومدن مهمونا یه سکس ریز بکنیم رفتم و به امید گفتم اونم که منو برد تو حموم و فقط به صورت محکم منو کرد که مهمونا اومدن منم دیدم و لباس بوشیدم و رفتم دم در 

🟣 مامان امید 🔵این داداش امید 🟢خود امید 🟡مامان تینا 🟠بابا تینا🔴تینا ⚪️عاقد 

🟣 سلام عروس خانم پسرم کجاست ¿

🔴 سلام خوش اومدین امید رفته حموم 

🔵باهم رفته بودین چون موهای شما هم خیسه 

🔴 نه علی جان منم حموم بودم ولی خونه دوتا حموم داره 

🟡 سلام دختر قشنگم خوبی 

🔴  سلام مامان تو خوبی بابا کو 

🟠 سلام دخترم منم اومدم 

🔴 عه سلام بابا ندیدمت 

🟠 حالا داماد گلمون کجاست 

🟢 سلام به همه من حموم بودم اومدم الان میام خدمتتون 

⚪️ سلام من کجا باید بشینم 

 🔴 سلام بفرماید اینجا 

امید اومد و کنار من نشست عاقد سریع خوند و رفت و یهو امید کمرم رو گرفت و لبمو بوسید 

🟡 دخترم ناهار چیه 

 🟢 خاله جان من ما کارونی پختم تا نیم ساعت دیگه حاضره

 

 

 

 

 

 

و پایان

طولانی بود برا پارت بعدم ۱۰ کامنت ۵ لایک